رهبران
افغانستان دوران جوانی خویش را در جنګ سرد سپری کرده، تقریبا همه از حمله
اتحاد جماهیر شوروی بر افغانستان به نوعی آسیب دیدند و تقریبا همه رهبران
در جنګ علیه اشغال کشور سهم داشتند و خود نیز جنګ را مدیریت می کردند.
بخشی بزرګی از زندګی خویش را همچون فرماندهان نظامی سپری کرده اند. وضعیت
بد کشور، ادامه جنګ ها و ناامنی در چندین دهه سبب شده رهبران و حاکمان کشور
همان دید امنیتی محور خود را حفظ کنند و
همیشه بدبینانه به قضایا بنګرند و همیشه افراد مطیع و بله ګو را دور خود
جمع کنند، البته این مشکل در سطح پایینتر نیز بوجود آمده و کشور مملوء از
قومندانان جهادی که امروزه در ګوشه و کنار کشور به افراد موثر در منطقه خود
تبدیل شده اند نیز چنین می اندیشند، حالا مشکل اینجاست که آشتی بین آنان
مشکل به نظر می رسد و شاید همین مسئله باشد که بدبینی نسبت به هم در همه
وجود دارد و شاید همین باشد که حتی توانایی اجماع در رابطه به صلح را
نداشته و یک نشستی هم باهم نداشتند.
در روابط بین الملل می آموزند
که امور کشور باید بدست نظامیان نه بلکه بدست غیر نظامیان باشد و نظامیان
همیشه تحت کنترل آنان بوده، زیرا نظامیان همیشه خشن برخورد می کنند، سپردن
امور کشور به نظامیان شاید سبب بروز جنګ با کشورهای دیګر و توجه بیش از حد
به مسائل امنیتی ګردد و در ارائه خدمات به اتباع کشور کوتاهی صورت ګیرد و
اکثر بودجه کشور در مسائل امنیتی و نظامی مصرف ګردد. هند و پاکستان از هم
جدا شدند، اما هند به دلیل اینکه امور آن در دست نظامیان نیست توانست از
پاکستانی که امور آن به دست نظامیان است بسیار پیشی ګیرد و به اقتصاد مطرح
تبدیل شود.
حبیب الرحمن حکمتیار
5 اسد 1400
Reply | Like 0
Jandullah Afghan
28 حمل 1400
123
Reply | Like 0
محمد رفیق اخندزاده
23 حمل 1400
اسلام علیکم و رحمت الله و برکاته میخواهم کتابهای خادم اسلام به ما برسد از طریق سافت میشه به این امین ارسال نماید. په ډیر درنښت
Reply | Like 0